دست بردار ای حسن از این کلید
**
دست بردار ای حسن از این کلید
خواندی تو فاتحه یه قفل و کلید
بس کلید اندر قفل چرخانده ای
هم کلید – هم قفل بشکسته ای
که خراب کردی تو هم قفل و کلید
که شکستی این کلید اند ر کلید
هر کسی را بهر کاری ساخته اند
هر کلید بهر جایی ساخته اند
خود دانی این قفل –نا بگشودنیست
این کلید با این قفل نا خواندیست
هر کسی را قفل سازی کی بود
هر کسی را خرسواری کی بود
این کلید خویش وردار و برو
راه خویش گیر- راه خویش برو
گفتی من گشایم قفل های بسته را
من گشایم مشکل این خانه را
که مشکل گشایه – مشکل ها منم
من کلید دار این مرز و این موطنم
با کلیدم قفل ها وا میکنم
با خرد حل معما میکنم
این کلید تو قفلی و انکرد
چاره وحل مشکل ها نکرد
من نگویم که تقصیر تواست
مشکلی شاید که د ر این خطه است
بدخواهان این قفل را محکم زدند
تا که تدبیر تورا برهم زنند
**
هزار و یک ترانه
دفتر هفتم : هزلیات
نام شعر: دست بردار ای حسن از این کلید
ح-ب (آیین)
توضیحات:سرایش95/11/28- پنج شنبه- ساعت 30/10